اسلام چون کودکی بود در اول راه مانده
مانند ماهی هلالی در اول ماه مانده
خورشید اما درآمد با ماه بر منبر آمد
امروز اگر ماه کامل بر بام درگاه مانده
ظهر است و آن آبگیرش آری غدیر است و شیرش
دیگر چه باک است اگر دشت در مکر روباه مانده
گشتیم و جز او ندیدیم گشتیم و دیگر نگردید
غیر از علی هیچ کس نیست تا این زمان شاه مانده
از دشمنانش نمانده است غیر از تباهیّ و از او
هذا علیٌ کنار من کنتُ مولاه مانده
هم عادِ عاداه خوانده هم والِ والاه دیده
هرکس که بیراه رفت و هر کس به دلخواه مانده
ایراد کوتاهی ماست تقصیر گمراهی ماست
خرما اگر بر نخیل و دستی که کوتاه مانده
ما آسمان را ندیدیم تنها سلونی شنیدیم
از کوه بالا نرفتیم از ما فقط کاه مانده
بسم اللهِ سوره ی ناس قدر است و ما قدرنشناس
گوشی نماند و صدایش عمریست در چاه مانده
عصر از غدیرش گذشتیم شب شد به چاهش کشیدیم
زآن شب نمانده است چاهی زآن شب ولی آه مانده
شاعر : محسن ناصحی
- چهارشنبه
- 22
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 4:32
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه