یه گوشه ای می شینه ، با دل بی تاب و بی صبر
گریه می ریزه نم نم ، کنار چار صورت قبر
با دلی مجروح غم ، روی دوشش کوه غم ، زیر لب می گیره دم
ای وای حسین مظلوم
با نگاهی غرق خون ، می شه هر شب روضه خون ، میگه ای وای از دلم
ای وای حسین مظلوم
هم نواش ، بارونی می شه آسمون مدینه وای
گریه کار هر روز ام البنینه وای
براش از علقمه می خونه سکینه وای
------------- ---------------
زینب براش می خونه ، مرثیة سرخ گودال
بی تاب ناله می شه ، تا حدی که میره از حال
میگه از مشک و علم ، میگه از دست قلم ، وقتی که شد علقمه
پر از بوی گل یاس
با عمود آهنین ، آسمون نقش زمین ... ، اما اومد فاطمه
کنار تن عباس
مثل کوه ، علمدار حرم که تا آخر خط وای
با لب تشنه ایستاده بود لب شط وای
سبک زمینه
- دوشنبه
- 3
- خرداد
- 1389
- ساعت
- 20:36
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه