بند اول
دوتا اکبر برات آوردم و هر دو مثه شیرن
التماست میکنم آخرشم میذاری میرن
اگه که نذاری این گلا برن داداش میمیرن
وقت نبرد این/طفلای خواهر رسید
رو میزنم بهت/ من با یک دنیا امید
میخوام بشم مثه / لیلا من ام الشهید
از هر دو چشمام /بارون میباره
زینب چیزی جز/طفلاش نداره
(جان من حسین جان)
من از اول تولد پیش تو بودم همیشه
توی دنیا یه چیزی خواستم ازت میگی نمیشه
همه ی جوونا رفتن اینا هم برن چی میشه؟
میبینی که داره/میباره خون از چشم
تو زندگیم فقط/ از تو شد این خواهشم
یا این دوتا برن/ یا که من عازم بشم
آماده واسه / جنگ و نبردن
این نوجوونام / ولله مردن
(جان من حسین جان)
شاعر : سید هاشم ساعی
منبع: گروه شاعران جواز نوکری
- پنج شنبه
- 23
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 2:20
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
سید هاشم ساعی
ارسال دیدگاه