بند اول
حالا که خواستی ازم داداش تو کهنه پیرهن رو
میذاری تو قلب من یه دنیا ماتم و محن رو
داری میری بگو همراه خودت میبری من رو؟
از پیش من نرو / امید اهل حرم
رحمی بکن به این / اشک چشمای ترم
میری میشه پر از / نا محرم دور و برم
حالا که داری/ تنهایی میری
میرم منم بی / تو به اسیری
(جانم ای حسین جان)
بند دوم
من و تو بودیم کنار هم داداش پنجاه و چند سال
نبود این قرارمون تنها بشی راهی گودال
نفسم بالا نمیاد دیگه دارم میرم از حال
این قامت من از / بار درد و غم خمید
تنها نذار منو / بین این قوم پلید
تنها چه جور برم / تا شام و بزم یزید
ای جان خواهر / آروم جونم
بی تو محاله / زنده بمونم
شاعر : سید هاشم ساعی
منبع: گروه شاعران جواز نوکری
- پنج شنبه
- 23
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 2:48
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
سید هاشم ساعی
ارسال دیدگاه