بند اول؛
محرم اومد و
دلا رو غم گرفت
هر کوچه رو دوشش
بازم علم گرفت
دوباره آسمون قلب ما
تیره و تاره از غم مولا
می باره از تب غم زهرا
واویلا ..
بند دوم ؛
پیرهن مشکیمو
به دست من میده
مادر پیر من
با قد )قدی( خمیده
میگه قسم به دستای سَردم
قسم قلب مملو از دردم
جونیتو نذر حسین کردم
ای مادر ...
بند سوم؛
تو مجلس عزاش
نوکری کن براش
خودت رو جا بده
بین سینه زناش
سینه بزن میون این دسته
بیاد مادری که شد خسته
پهلو و بازویی که شیکسته
یا
بیاد دستایی که شد خسته
سینه و بازویی که شیکسته
سینه بزن میون این دسته
بند چهارم؛
بخون با مادرش
غریب مادر و
با گریه هات بشور
خون روی درو
دری که مرتضی رو پیر کرده
دری که زینب و اسیر کرده
میخش تو سینه ی ما گیر کرده
واویلا...
شاعر : حامد شریف و سجاد شرفخانی
منبع: گروه شاعران جواز نوکری
- پنج شنبه
- 23
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 3:6
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
حامد شریف
ارسال دیدگاه