خوش اومدی بابا،بابا
خبری که داری زما،بابا
میدونی رفتیم کجا،بابا
به صورتم نگا نکن
نگاه به این زخم و کبودیا نکن
اصلا خودت رو ناراحت بابا نکن
زخم هام که خوب بشه باهم میریم
به جون عمه قسم میریم
منو تو از شهر غم میریم
از کینه بود زود خوب میشم
زیرچشم شده کبود زودخوب میشم
آخه عموعباس نبود زودخوب میشم
عمه میگه شدی به من،بابا
شبیه ام الحسن،بابا
شدم اسیر محن،بابا
درست میگه عمه یا نه؟
بیشتر شدم شبیه فاطمه یا نه؟
راستی ببین زخمای پام کمه یا نه؟
شاعر : عماد بهرامی
منبع : گروه شاعران جواز نوکری
- پنج شنبه
- 23
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 5:7
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
عماد بهرامی
ارسال دیدگاه