یا اباالحسن
این بار هم بیا و دو چشم تری بده
بالم شکسته است تو بال وپری بده
حالا که قصد کرده دلم در به در شود
از آن شراب کهنه ی خود ساغری بده
ازمن مرا بگیر وخودت را به من بده
از من مرا بگیر و من بهتری بده
من سال های سال بدون تو مانده ام
بر آسمان بی کسی ام اختری بده
تا زنده ام حواله ی جایی نکن مرا
نعش مرا به دست کس دیگری بده
افسوس میخورم نشدم همجوار تو
پس افتخار خادمی و نوکری بده
جاروکش سرای توام `یا اباالحسن”
شکر خدا گدای توام `یااباالحسن”
در بین سینه شوق حریم تو بی حد است
اصلا تمام دلخوشی ام شهر مشهد است
وقتی که در حیاط حرم راه می روم
پایم به روی عرش و دلم روی گنبد است
پایم به غیر راه تو جایی نمی رود
عمریست درمسیر تو در رفت وآمد است
با دست خالی آمدن من که عیب نیست
با دست خالی ام بروم بر شما بد است
این آستان قدس به نام کسی ست که
سلطان طوس و عالم آل محمد است
یا حضرت `رضا” به دلم یک نگاه کن
حال مرا برای خودت رو به راه کن
شاعر : محمد حسن بیاتلو
- جمعه
- 24
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:53
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه