بازم شور زینبی توی دلا به پاست
بازم گریه سهم چشای سینه زناست
بازم تو سر همه ی این نوکرا
شوق کرببلاست
دلا همه مبتلا
اسیر خون خدا
قرارمون اربعین
تو وادی کربلا
(هر تپش دلمی آقا
پشت و پنامی تو دو دنیا)
جانم به کتیبه و پرچمای عزات
جانم به حلاوت اشک سینه زنات
جانم به یکایک خادمای تو و
رونق هیئتات
چقد شیرینه غمت
ترنم ماتمت
عجب صفایی داره
رقصیدن پرچمت
(شکر خدا که تا همیشه
عمر ما صرف روضه میشه)
بازم همه جا عطر و بوی حرم گرفت
بازم آسمون و زمین و ماتم گرفت
بازم ناله ی مادری پیچیده تو عرش
قلبم و غم گرفت
ملائکه بی قرار
به درد و ماتم دچار
می باره بازم چشام
شبیه ابر بهار
(از غم و غصه ی فراوون
زینبیه شده دلامون)
شاعران : بهمن عظیمی و جواد پرچمی
- جمعه
- 24
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 8:35
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه