• دوشنبه 3 دی 03


اشعار مناجاتی(شب شد و ناله های طفلانه)

3694

 

شب شد و ناله های طفلانه

کار این عبد بی پناه شده

طلب بخشش از تو یا الله

حرف مسکین رو سیاه شده

 


**

 پرده پوشی تو فزون گشته

جراتم بیشتر شده به گناه

بنده ای بی حیا شدم که مرا

می کشد نفس سوی هر بیراه

**

ای خدا ای رحیم توبه پذیر

این عفوک ؟ گناهکار آمد

با عطوفت نظر نما یا رب

بنده ی تو به حال زار آمد

**

دارویی تو ز نور بخشایش

مرهم این شکسته بالم کن

نکند من ز چشمت افتادم

حق حیدر نظر به حالم کن

**

تن خود را به جای بندگی ات

در گناهان ببین که فرسودم

خوش به حال اهالی سحرت

کاش من عبد خوب تو بودم

**

من به خود هم دروغ می گویم

توبه هایم ز پایه اش سست است

امشب عهدی که با تو می بندم

نزده تا که آفتاب ، شکست

**

توبه ای کن نصیب من پا را

سوی عصیان دوباره مگذارم

ترس باشد مرا ز تو هر روز

خیر باشد میان هر کارم

**

با علی آمدم قبول کنی

بار دیگر شوم تو را بنده

باز تکرار معصیت نکنم

یا الهی ببخش شرمنده

**

رحمت تو اگر نباشد من

زیر بارم هلاک می گردم

تو خودت وعده داده ای با اشک

بر حسین پاک پاک می گردم

**

روزی ام کن که یک شب قدری

به نجف یا که کربلا باشم

سحری میهمان در حرم

آن ذبیح من القفا باشم

 

رضا رسول زاده

 

  • یکشنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران