شب شد و ناله های طفلانه
کار این عبد بی پناه شده
طلب بخشش از تو یا الله
حرف مسکین رو سیاه شده
**
پرده پوشی تو فزون گشته
جراتم بیشتر شده به گناه
بنده ای بی حیا شدم که مرا
می کشد نفس سوی هر بیراه
**
ای خدا ای رحیم توبه پذیر
این عفوک ؟ گناهکار آمد
با عطوفت نظر نما یا رب
بنده ی تو به حال زار آمد
**
دارویی تو ز نور بخشایش
مرهم این شکسته بالم کن
نکند من ز چشمت افتادم
حق حیدر نظر به حالم کن
**
تن خود را به جای بندگی ات
در گناهان ببین که فرسودم
خوش به حال اهالی سحرت
کاش من عبد خوب تو بودم
**
من به خود هم دروغ می گویم
توبه هایم ز پایه اش سست است
امشب عهدی که با تو می بندم
نزده تا که آفتاب ، شکست
**
توبه ای کن نصیب من پا را
سوی عصیان دوباره مگذارم
ترس باشد مرا ز تو هر روز
خیر باشد میان هر کارم
**
با علی آمدم قبول کنی
بار دیگر شوم تو را بنده
باز تکرار معصیت نکنم
یا الهی ببخش شرمنده
**
رحمت تو اگر نباشد من
زیر بارم هلاک می گردم
تو خودت وعده داده ای با اشک
بر حسین پاک پاک می گردم
**
روزی ام کن که یک شب قدری
به نجف یا که کربلا باشم
سحری میهمان در حرم
آن ذبیح من القفا باشم
رضا رسول زاده
- یکشنبه
- 1
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 13:31
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه