کوفه شهر نیرنگ است
با سفیرت در جنگ است
دامن اهل کوفه پر سنگ است
بر سر دار و فکر یارم
غصه ی طفلانت را دارم
کوفه شمشیر از رو میبندد ای نگارم
ای حسین جان جان زهرا برگرد
بهر غوغای فردا کفنی بردار آقا
صحبت از غارت اینجاست یابن زهرا
دیده ام از بالای این بام
ماجرای کوفه را تا شام
میزنند اینجا نعل تازه
پی انعام
شاعر : بهمن عظیمی
- شنبه
- 25
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 3:45
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه