امان امان
امان امان از دل زینب عزا شده حاصل زینب
گرفته غم محفل زینب عزا شده حاصل زینب
******
امان از این ، داغ بی یاری
شکسته از ، شیون و زاری
به قتلگاه ، یک زن تنها
نشسته بر ، نعش سرداری
دو دیده اش ، دیده در میدان
به خاک و خون ، پیکر عریان
توان دل ، برده این ماتم
بنالد از ، زادة سفیان
امان از ، اسیری ، غریبی ، در برِ دشمن
این همه ، ماتم و ، ناله و ، یک زن
امان امان از دل زینب عزا شده حاصل زینب
******
به قتلگاه ، دیده می دوزد
غم حسین ، سینه می سوزد
به چشم خون ،دیده با حسرت
سری که بر نیزه اَفروزد
کجا شود ، مثل او پیدا
غمین ولی ، با دلی شیدا
رسیده تا ، آسمان آهش
قیام خون ، می کُند احیا
امان از ، اسیری ، غریبی ، در برِ دشمن
این همه ، ماتم و ، ناله و ، یک زن
امان امان از دل زینب عزا شده حاصل زینب
******
غم علی ، اکبر و اصغر
فراق آن ، ساقی لشکر
به کُنج دل ، کرده پنهانی
به لطف آه ، با دو چشم تر
دلش فقط ، بر حسین نازد
به اوج غم ، لانه می سازد
نشسته بر ، توسن اندوه
به دشتِ پُر ، غصه می تازد
امان از ، اسیری ، غریبی ، در برِ دشمن
این همه ، ماتم و ، ناله و ، یک زن
امان امان از دل زینب عزا شده حاصل زینب
******
نوای او ، بوی غم دارد
به دیدگان ، اشکِ نم دارد
میان این ، بحر ماتم زا
نه ذرّه ای ، غصه کم دارد
دلم شده ، آشیان غم
گرفته از ، این بیان ماتم
به جان من ، سروری بنگر
نشسته بر ، آسمانِ غم
امان از ، اسیری ، غریبی ، در برِ دشمن
این همه ، ماتم و ، ناله و ، یک زن
امان امان از دل زینب عزا شده حاصل زینب
******
شاعر : محمدرضا سروری
- دوشنبه
- 27
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:43
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه