• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03

 سیدبشیر حسینی میانجی

کوچ از کربلا -(آمد صدا ز پیکر بی سر سفر بخیر)

331

آمد صدا ز پیکر بی سر سفر بخیر 
ای خواهر ای عزیزِ برادر! سفر بخیر 
 
اینک که می روی، به خدا می سپارمت 
همراه با عدوی ستمگر سفر بخیر 
 
بر کاروان غمزده هستی مدیر غم 
ای پاسبان آل پیمبر! سفر بخیر 
 
در راه می شود جرس کاروانِ تو 
آه و نوای مادر اصغر، سفر بخیر 
 
در پیش اهرمن تو چو سنگ صبور باش 
ای بر پدر تو زینت و زیور! سفر بخیر 
 
بر شهر کوفه می روی و شهر شامِ شوم 
بهر تو می شوند مسخّر، سفر بخیر 
 
تفسیر کن قیام مرا در اسارتت 
با خطبه ات چو خطبه ی حیدر، سفر بخیر 
 
گل های باغ فاطمه را باغبان تویی 
ای بهر من تو خواهر و مادر! سفر بخیر 
 
بر زیر پای خویش نگاهی کنید، چون 
افتاده لاله های معطّر، سفر بخیر 
 
من که ندارم آب بپاشم پیِ شما 
ای آیه های سوره ی کوثر! سفر بخیر 
 
گر آب نیز داشته باشم، خجالتم 
یک دم نظر کنید به پیکر، سفر بخیر 
 
شب ساربان بُریده دو دست مرا ز تن 
گویم به جای آب، مکرّر سفر بخیر 
 
هفده سرِ مطهّر ما همره شماست 
بنگر به اختران منوّر سفر بخیر 
 
مگذار این رقیّه ی من خونجگر شود 
سخت است چون یتیمیِ دختر، سفر بخیر 
 
مگذار تازیانه و سیلی زند عدو 
بر خواهر عزیزه ی اکبر، سفر بخیر 
 
ویرانه را به اشک دل آباد می کند 
این دختر سه ساله و مضطر، سفر بخیر 
 
با کاروان عشق، «بشیر»ا! سفر نما 
بر آن بهشت پاک و مطهّر، سفر بخیر

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران