بعدك العفا
(علي علَي الدُنيا ، بعدكَ العفا)
نموده اي معنا ، واژة وفا
تو اشبه النّاسي ، روي مصطفي
******
تا كه تو را ديدم جان به لب شدم
هم نفس آه و سوز و تب شدم
تشنه لبي بابا غرق در سكوت
والة اين عشق و اين ادب شدم
چگونه من توانم پس از تو نوجوانم
در اين جهان فاني دمي دگر بمانم
اي گُل صدچاكم نازنين پسر
بعد تو دنيا شد تار و تيره تر
خشكيّ لب هايت آتشم زده
رفتي و ليلايم گشته بي قمر
واي عليِّ اكبرم شبه پيمبرم
فرقت شكسته شد چون فرق حيدرم
علي علَي الدُنيا ، بعدكَ العفا
******
روي زمين بستر خوش نموده اي
طاقت و تابم از دل ربوده اي
پيش دو چشمانم دست و پا زدي
شعر وفا را با خون سروده اي
چگونه من توانم پس از تو نوجوانم
در اين جهان فاني دمي دگر بمانم
حيف و دريغ و آه دارم به زبان
خون دلم ريزد از دو ديدگان
قامت بشكسته شد هدية من
بر سر نعش تو اي تازه جوان
واي عليِّ اكبرم شبه پيمبرم
فرقت شكسته شد چون فرق حيدرم
علي علَي الدُنيا ، بعدكَ العفا
******
از دم شمشير و نيزة عدو
پاره تني بابا خشكيده گلو
خيز و تماشا كن خيمه هاي من
در غم تو گشته در عزا فرو
چگونه من توانم پس از تو نوجوانم
در اين جهان فاني دمي دگر بمانم
شمع شبستانم نور ديده ام
ياس جوانِ در خون تپيده ام
يوسف ليلايي ماه فاطمه
بعد تو از دنيا دل بريده ام
واي عليِّ اكبرم شبه پيمبرم
فرقت شكسته شد چون فرق حيدرم
علي علَي الدُنيا ، بعدكَ العفا
******
لالة پرپر را باغبان منم
سوزد از اين ماتم ريشة تنم
داغ تو را باور سخت است پدر
از گُل رخسارت كِي دل بكَنم
چگونه من توانم پس از تو نوجوانم
در اين جهان فاني دمي دگر بمانم
داغ علي زد تير بر بال حسين
مرده جوان داند احوال حسين
سروري و شعر است ، امّيد و نوا
وقف غم و سوگ هر سال حسين
واي عليِّ اكبرم شبه پيمبرم
فرقت شكسته شد چون فرق حيدرم
علي علَي الدُنيا ، بعدكَ العفا
******
شاعر : محمدرضا سروری
- دوشنبه
- 27
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:53
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه