• یکشنبه 4 آذر 03

 موسی  علیمرادی

ورود به ماه محرم -( که بال و پر بزنم پای روضه‌ی سر تو )

764

به اذن حضرت مولا شدم کبوتر تو
که  بال و پر بزنم پای روضه‌ی سر تو

ببخش با پر زخمی، به زحمت افتاده
لباس نوکری‌ام را بریده مادر تو

چه طور خرج غمت جور شد؟ کسی می‌گفت
رسیده رزق حسینیه  از برادر تو

شبیه حضرت زینب به سینه می‌کوبم
که مقتدای عزادارهاست خواهر تو

به چشم من همه‌جا روضه‌ی شما بر پاست
تمام عالم و آدم شدند مضطر تو

اگر کویر تَرَک روی هر تَرک دارد
کشیده خشکی لب‌های زخم پرپر تو

خزان  و ریزش برگ  از درخت در همه‌جا
شد است در دل من روضه‌خوان ِ اکبر تو

طلوع، بردن بالای طفل شش‌ماهه است
غروب، خون گلوی علی اصغر تو

زمان بارش باران همیشه می‌بارم
برای بارش تیر و امیر لشگر تو
 
من از خرابه و شام و رقیه فهمیدم
که قول تو نرود گر رود ز تن سر تو

بیا و قول بده آخرین دمم برسی
به راه آمدن توست چشم نوکر تو

شاعر : موسی علیمرادی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران