سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه
مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه
بنگر روی ظریفش بخور آن شیر لطیفش
به همان کوی وطن کن، بنشین بر در روزه
بنگر دست رضا را که بهاریست خدا را
بنگر جنت جان را شده پر عبهر روزه
هلهای غنچه نازان، چه ضعیفی و چه یازان
چون رسن باز بهاری بجه از خیبر روزه
تو گلا غرقه خونی چیی دلخوش و خندان
مگر اسحاق خلیلی خوشی از خنجر روزه
ز چیی عاشق نانی، بنگر تازه جهانی
بستان گندم جانی هله از بیدر روزه
برگرفته شده از کلیات شمس
- دوشنبه
- 2
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 12:51
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه