اشک خوبست که پیوسته فراهم باشد
گریه چون چشمهی در کوه دمادم باشد
بگذارید که بر حال خودم گریه کنم
غیر از این اشک مرا چیست که مرهم باشد
خاک عالم به سرم گریهی من خشک شده
این مصیبت اثر خیل گناهم باشد
خوب میدانم اگر گریه نکردم امشب
بخدا این ضرری عین جهنم باشد
التماست کنم ای چشم ببار امشب را
که شب جمعه و هم ماه محرم باشد
نکند یک دهه، بیاشک به سرعت برود
همهی درد من امروز همین غم باشد...
من اگر اشک ندارم تو مرا نیز بخر
عادت اهل کرم، بخششِ دَرهم باشد
یکصدا ذکرِ «حسینجان» اگر اینگونه کِشیم
مجلس روضه چه بهتر که منظم باشد
چقَدَر مفت تو را کوفه ز کف داد حسین
قیمت کشتن تو کیسهی دِرهم باشد...
شاعر : حسین کریمی
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 10:11
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حسین کریمی
ارسال دیدگاه