• جمعه 2 آذر 03

 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت ابوالفضل -( بر نعش عباس )

3565
3

 بر نعش عباس
برادر مُرده می داند چه می گوید حسین بر نعش عبّاسش
چه می دیده چه می بیند خزان گردیده برگ سبز احساسش
چه حالی در درون دارد عزیز فاطمه پیش گل یاسش
******
چه سخت است بر تنت دستی نباشد  ولی از زین بیفتی با دو زانو بر سر خاک
به چشمت نیزه باشد پیش پا را   نبینی جسم بی بازو بغلطی روی خاشاک
چه حال ناگواری داشت مولا
که سقا را بدید افتاده از پا
دو چشمش اشک خون بود و دمادم
فغانش می رسید تا آسمان ها
چه می دیده چه می بیند خزان گردیده برگ سبز احساسش
برادر مُرده می داند چه می گوید حسین بر نعش عبّاسش
******
شنیدم بانگ اَدرک یا أخایت   دویدم تا رسیدم خونجگر دیدم نشستت
نه چشمی تا ببینی اشک خونم   نه دستی تا بگیری دست و بازویم به دستت
به هر جای تنش می شد نظاره
فقط خون بود و زخمی فوق چاره
علم یک سو دگر سو مشک و بازو
نه تاب گفت و گو حتّی اشاره
چه می دیده چه می بیند خزان گردیده برگ سبز احساسش
برادر مُرده می داند چه می گوید حسین بر نعش عبّاسش
******
تمام کوششت این مشک آب است   که ناچاراً گرفتی داغ بی دستی به دندان
عدوی کینه توز بی مروّت   زده بر مشک آب کودکان با نوک پیکان
چه اشکی پای مشک او روان بود
خجالت بر سر و رویش عیان بود
حسین مغموم لب های برادر
برادر شرمسار از کودکان بود
چه می دیده چه می بیند خزان گردیده برگ سبز احساسش
برادر مُرده می داند چه می گوید حسین بر نعش عبّاسش
******
چه سخت است تارک سردار لشکر   ببینی مثل حیدر از عمود کین شکسته
به جایِ جایِ اندام دلاور   سنان دشمن ملعون بی ایمان نشسته
چه آهی از درون می زد زبانه
چه داغی بر جگر می زد جوانه
چه دردی می کشید آن لحظه سقّا
ولی لبریز شوقی جاودانه
چه می دیده چه می بیند خزان گردیده برگ سبز احساسش
برادر مُرده می داند چه می گوید حسین بر نعش عبّاسش
******
دو دستانی که پرچمگیر من بود   به پیش دیده ام افتاده بر شن های ساحل
دلم تاب غمی دیگر ندارد   شده تنهای تنها با سپاهِ دون مقابل
هنوز با داغ اکبر خو نکرده
غم پنهانی اش را رو نکرده
شده ماتم نشین میر لشکر
تصور یار بی بازو نکرده
چه می دیده چه می بیند خزان گردیده برگ سبز احساسش
برادر مُرده می داند چه می گوید حسین بر نعش عبّاسش
******
که می داند چه ها بر او گذشته   چگونه وقت مُردن چشم سقا را ببسته
چه داغی شد نصیب حال زینب   چگونه این خبر گوید به یار دل شکسته
برادر مرده  داند این بلا را
غم جانکاه یاری باوفا را
کلام سروری بخشد به احساس
دوباره رنگ غمبار عزا را
چه می دیده چه می بیند خزان گردیده برگ سبز احساسش
برادر مُرده می داند چه می گوید حسین بر نعش عبّاسش
******

 

شاعر : محمدرضا سروری

 

 

 

www.emam8.com دانلود سبک

www.emam8.com دانلود سبک

www.emam8.com دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 3:57
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران