• دوشنبه 3 دی 03

 محمدرضا سروری

متن شعر حضرت ابوالفضل العباس (ع)محرم 98 -(تیرباران می شود مشک علمدارم وای سردارم)

3727
3

تیرباران می شود مشک علمدارم  وای سردارم
نیزه باران می شود جسم سپه دارم  وای سردارم
سنگ باران می شود ماه شب تارم  وای سردارم
تیغ باران می شود سالار پیکارم   وای سردارم
******
مشک سقا ، به خیمه ، عطش گویان دارد چشم به راه
کوفه اما ، فراوان ، کمان انداز دارد در سپاه
ای خدایا ، سلامت ، رسان مشک عمو بر خیمه گاه

یک دلاور ، فتاده ، لب عطشان روی خاک کربلا
رنگ حسرت ، نشسته ، دوباره بر فضای خیمه ها
دستِ بیداد ، بریده ، دو بازوی امیر نینوا

مشک آب یار را    دست پرچمدار را  کوفه با تیر و به شمشیری زند

تیرباران می شود مشک علمدارم  وای سردارم
******
یک حرمگاه ، نشسته ، به امّیدی که سقّا می رسد
مشک خالی ، شده پُر ، عمو از سوی دریا می رسد
تشنه کامی ، به پایان ، در این غوغای صحرا می رسد
 
داده فرمان ، امیرِ ، سپاهِ کوفه بر باران تیر
مشک سقا ، هدف شد ، به چندین تیر دشمن ناگزیر
اشک خجلت ، نشسته ، به چشمان علمدار دلیر

مشک آب یار را    دست پرچمدار را   کوفه با تیر و به شمشیری زند

تیرباران می شود مشک علمدارم  وای سردارم
******
با ابهت ، به دندان ، گرفته مشک آب کودکان
پیکرش را ، نموده ، برای مشک یاران سایبان
بر سر زین ، نشسته ، به تاز است به سوی تشنگان
 
شد تلاشِ ، علمدار ، به ضرب نیزه ای بر روی گِل
ناله ای زد ، برادر ، به فریادم برس از سوزِ دل
 اشک سقا ، به آبِ ، روانه بر زمین شد متصل

مشک آب یار را    دست پرچمدار را  کوفه با تیر و به شمشیری زند

تیرباران می شود مشک علمدارم  وای سردارم
******

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران