• جمعه 7 اردیبهشت 03

 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه محرم -( مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم )

1460
1

 مختار
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم          در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، با تیغـة خود معدوم
مختـارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را
آنان که بتازاندند ، اسبان به سر نعشـت
ازیک به یک دشمن هركس که به عاشورا
حتي كه به يك دفعه ، تیری زده بر سویت
گیرم به خدا جانش ، گرشهر حَلَب باشد
تاخون به رگم جاری ، باشد همه دَم جنگم
آنان که به نامردی ، هم آب سرت بستند
یا تیـر زدند بر دل ، یا دل به عـزا بُردند
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم          در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، با تیغـة خود معدوم
در کوفه بچرخانم ، رأس همه پِی در پِی
گردن شکنم از شمر ، آن جانیِ بی غیرت
شمشیر کِشم براو ، ازگوش بُرَم تاگوش
ازحرملـة ملعـون ، آن قـاتـل فرزنـدت
عطشـان بِکُشم او را ، ماننـد گُل یاست
هر آن که زده فـولاد ، بر فرق ابوفاضـل
از نیمـه دوتا سـازم ، از پیکر او سـر را
با یاد رُخ قاسـم ، اشکـم چکـد از دیده
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم          در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، با تیغـة خود معدوم
می جویم ومی پُرسَم ، احـوال دلِ زارت
از آن چه به یارانت ، بگذشته خبـر دارم
افسوس نشد ممکن ، درکرب وبلا باشم
جانـا به رکـاب تو ، بر لشکـر دون تازم
پیشمرگ علی گَردم ، در راه تو سَر بازم
مـن مُنتـَقـِمِ خـونِ ، سـالارشهیـدانم
از عشق تو سرشارم ، من شیعة کـرّارم
ای سروری این قصّه ، باشور و نوا گفتی
هم حالِ عزاداران ، سازي به عزا محزون
مختارم و می گیرم ، از کوفه تقاصت را ، یا حسین مظلوم
چون کرب و بلا سازم ، هنگام دگر برپا ، ای امام معصوم          در راه تقـاص تو ، سازم بدن اعدا ، با تیغـة خود معدوم
ای منتـقـم موعـود ، داد از غم تنهایـی
از کوفـه و ازکوفـی ، داد همـه بستـانی
آنان که در این دنیا ، بر شیعه جفا کردند
از خیـل ستمکـاران ، ازجـان ریاکـاران
آنان که به نام دین ، از پیکر دین کَندند
مـردان خـدا را در، میـدان بـلا کشتنـد
آنان که اهانـت بر ، پیغمبـر حـق کردند
از آن که تو را کشتـه، یا بُرده اثاثـت را
از کینه بیفکندنـد ، بر اهل حرم وحشـت
یا تیـر زده یا کـَف ، یا از دل خود هـورا
یا آن که بیفکنـده خَـم بر خَـمِ اَبرویـت
مولا قسمی خوردم ، اینت به طلب باشد
خُوفـی بکنم برپا ، در دشمـنِ دلسنگـم
هم قلب صغیرانت ، زین واقعه بشکستند
یا اهل حریمـت را ،  بر شـام بلا بـُردند

 
آن گونه که چرخاندند ، سرهاي شما بر نِی
تا در گذر تاریـخ ، این قصّه شَوَد عبرت
تا شعلة این غصّه ، در سینه شَوَد خاموش
از آن که زده تیـری ، برحنجـر دلبنـدت
مرهم بنهـم جانا ، بر قلـب پُر احساست
با تیغة خود سازم ، او را به دَرَک واصـل
آن کس که دوتا کرده ، فرق گُل حیدر را
چون زنده لگدکـوبِ  ، اسبِ همه گردیده
 مـولا به خـدا هستـم، تا روز اَبَـد یارت
هر روز و شب و هر دَم، سوی تو گُذر دارم
شیرازة دشمن را ، آن لحظه ز هم پاشم
روز سپـه کوفـه ، در دیـده سیـه سازم
یا مثـل ابوفـاضـل ، برهمـّت خود نازم
تا جان به تنم دارم  ، پابستـة پیمانـم
با شوق تقاص تو، می جنگم و مختـارم
از مُنتـَقـِمِ سـرخِ ، میــدان بـلا گفتـی
هم آنکه به جوش آري، از شوق به رگها خون
  (دل بی تو به جان آمد ، وقت است که بازآیی)
برگ و بَرِ ظالـم را ، از ریشه بخشکـانی
خـون در دلِ اولادِ ، سلطـان وفـا کردند
از اهـل زر و زیور ، از دسـت رباخـواران
ترسی به دلِ مردم ، چون صاعقه افکندند
هر آدم حق خواهی ، در خون سر آغشتند
قـرآن خـداونـدی ، را پـاره ورق کردند

شاعر : محمدرضا سروری

www.emam8.com دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 9:5
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران