زمزمه ی شب سوم
بند اول
رقیتم به مادرت رفته
همراه زجر بودن چقد سخته
بابا ببین با صورتم دستای دشمنت چه کرده
از بس دویدم رو خارا پاهام پره زخمه و درده
حتی عدو بابای من با دخترت فکر نبرده
بابا حسین 2 بابای مظلومم حسین جان ...
بند دوم
بابایی تو شام تحقیرم کردن
تو کوچه ها زمینگیرم کردن
محله ی یهودیا همه می خندیدن به ماها
از پشت بوم خونشون سنگ خیلی میزدن به ماها
نبودی بابا ببینی صدقه میدادن به ماها
بابا حسین 2 بابای مظلومم حسین جان ....
شاعر : یاسین زندی
- شنبه
- 1
- مهر
- 1396
- ساعت
- 7:28
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
یاسین زندی
ارسال دیدگاه