زمزمه ی شب پنجم
بند اول
عمه داره عمو میره از حال
دشمن چقد زیاده تو گودال
بزار برم تو قتلگاه با نیزه افتادن به جونش
هر کی داره میکشه یه طرف تن غرقه بخونش
ببین که حرمله داره تیر میزاره توی کمونش
عمو حسین 2 عموی مظلومم حسین جان...
بند دوم
زنده بمون تا من عمو بیام
پای برهنه سمت تو میام
میرسونم خودم رو به تو از میون دست و پاها
از اثر سنگ عدو سرت شده شکسته اینجا
سپر ندارم اما جا سپر میدم دستمو حالا
عمو حسین....
شاعر : یاسین زندی
- شنبه
- 1
- مهر
- 1396
- ساعت
- 7:33
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
یاسین زندی
ارسال دیدگاه