زمزمه ی شب دهم
بند اول
نگو میخوای تنهام بزاری تو
حرف از جدایی نگو داری تو
میدونی که حسین من طاقت دوری تو ندارم
تورو به فاطمه قسم نگا بکن چشمای زارم
چطور بدون تو مابین دشمتا دووم بیارم
حسین من 2برادر عزیز زینب ...
بند دوم
حرف از اتیش و معجره داداش
بی سر نبینم من تورو ای کاش
ای وای از اون لحظه که تو میری به زیر دست و پاها
ای وای از اون وقتی که سنگت میزنن نامردا اینجا
ای وای از اون لحظه که ناله میکنه براتو زهرا
حسین من.....
شاعر : یاسین زندی
- شنبه
- 1
- مهر
- 1396
- ساعت
- 7:45
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
یاسین زندی
ارسال دیدگاه