دلم گرفته از خاکِ اینجا - غریبه و چه غمناکه اینجا
هوای سنگ و تیر سه شعبه - خدای من خطرناکه اینجا
بریم داداش ۲
می گیره خاک اینجا جَوونِتو
بریم داداش ۲
زینب نبینه چشم ِ غرق خونِتو
توی دستت بگیر؛ دستای خواهر و
در بیار از همین؛ حالا انگشتر و
جانم حسین 4
〰〰〰〰〰〰
داداش٬ زینبت دل نداره - ببینه حنجر ِ شیرخواره ...
جلوی چشمَمه قتلگاه و - غم ِ سه ساله و گوشواره
حسینِ من ۲
دلشوره دارم از ظهر قتلگاه
حسینِ من ۲
بی سر می شی؛ منم بی سرپناه
با چه حالی برم؛ غرق خون پیکرت
جا بمونه تنت؛ روی نیزه سرت
جانم حسین 4
شاعر : یاسین زندی
- شنبه
- 1
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:36
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
یاسین زندی
ارسال دیدگاه