نماز و روزه ی شک دار و حج حیرانی
شده جدیدترین شیوه ی مسلمانی
هزار خدعه و نیرنگ کار روزانه
قنوت های شب و سجده های طولانی
نه اعتماد به لبهای دائم الذکر است
نه اعتبار به آن پینه های پیشانی
حساب سود و زیان برده خواب را از چشم
زبان به لقلقه ی آیه های قرآنی
به برق سکه بهار وفایشان پاییز
درخت وعده ی شان میوه اش پشیمانی
مجاهدان مسیر تزلزل و تردید
مبلغان دورویی و سست پیمانی
حریص های به ظاهر بریده از دنیا
که نیست در دلشان هیچ رحم و وجدانی
نوشته ام که بیایی ولی ... نیا برگرد
که این بساط نباشد برای مهمانی
نیا که چشم به راه رسیدنت هستند
سه شعبه ، نیزه و شمشیرهای برانی
نداشت عشق تو جز مبتلا شدن راهی
به غیر مرگ غم تو نداشت تاوانی
اگر که ناله ی مسلم نکرد تاثیری
دلم خوش است در این لحظه های پنهانی-
مرا تو بر سر دار العماره می بینی
مرا تو سوی خودت با اشاره می خوانی
شاعر : هادی ملک پور
- یکشنبه
- 2
- مهر
- 1396
- ساعت
- 7:17
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
هادی ملک پور
ارسال دیدگاه