• یکشنبه 4 آذر 03

 رضا قاسمی

اشعار شب چهارم محرم -( ترحمی به غم این جدایی ام بکنی ؟ )

1246

مگر قرار نشد کربلایی ام بکنی ؟
ترحمی به غم این جدایی ام بکنی ؟

کبوتر حرمی ام ... ولی بدون حرم ...
مگر قرار نشد که هوایی ام بکنی ؟

به استکان عراقیِ اربعین سوگند ...
نشسته ام که تو مهمان چایی ام بکنی

شدم حسینیه و لَنگ مقدمت هستم 
مگر قرار نشد رونمایی ام بکنی ؟

به پشت میله ی زندانِ نفس ، محبوسم
نمی شود که تو فکر رهایی ام بکنی ؟

گناه کردم و فرسنگ ها عقب رفتم 
امید هست ، که اصلا خدایی ام بکنی ؟

به آبروی تو سوگند ، آبرو دارم ...
نشسته ام که بیایی عَبایی ام بکنی

چه غبطه ها که نخوردم به کاروانِ شهید
به این امید ، که شاید فدایی ام بکنی

شاعر : رضا قاسمی

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 9:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران