باز هم با روضه هایت گونه هایم خیس شد
با نوای نینوا نی در نوایم خیس شد
شورِ ذکر تو نمک پاشید ، بین حنجرم
چشمهای هیئتی ها با صدایم خیس شد
بر تن سینه زنم پیراهن من گریه کرد
پا به پایم ذکر تو گفت و برایم خیس شد
دیشب از هیئت که برگشتم به چشمم ابر بود
در مسیر خانه دیدم رد پایم خیس شد
یاد غمهای تو یک لحظه نرفت از ذهن من
ناگهان دیدم که بشقاب غذایم خیس شد
بین سجده حاجت کرب و بلا را خواستم
جانمازم بغض کرد و با دعایم خیس شد
بر مشامم می رسد از تربت تو بوی سیب
باز هم در سجده مهر کربلایم خیس شد
آسمان کربلای تو همیشه ابری است
در هوای گنبدت حال و هوایم خیس شد
شاعر : رضا قاسمی
- دوشنبه
- 3
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:55
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
رضا قاسمی
ارسال دیدگاه