• دوشنبه 3 دی 03


اشعار ولاد تی امام حسن مجتبی(ع)،(ای دل زمان عرض تشکر به کبریاست)

4406
1

ای دل زمان عرض تشکر به کبریاست

جشن عموم شکرگذاری بنده هاست

ماه خدا سفره ی عام ضیافت است

ماه حسن نگاه حسن ماه مجتباست

 

توحید را که شرط ولایش نوشته اند

اینک حسن امام بشر حجت خداست

برخاک دوست ناصیه ی شکر می نهیم

ابن بوتراب در این سجده ذکر ماست

نوری که سجده گاه ملائک شود چه باک

آدم اگر به خویش کند سجده پس رواست

اسما را به معنی تام و تمام اوست

یعنی که اسم اعظم اسما کبریاست

شیرینترین عسل دم افطار نام اوست

یارب چقدر نام حسن با دل آشناست

اهل بهشت سید خود را صدا کنند

او سرور تمام جوانان باصفاست

وقتی به نیمه ماه شب چارده رسید

دیدند مجتبی همه ی سر هل اتاست

در بیت اهل بیت ملائک در ازدحام

زهرا سرور دارد و خرسند مرتضاست

ورد فرشته های خدا این سرود شد

میلاد سبز پوش نبی سبط مصطفاست

با اینکه قاصریم زتوصیف روی او

اما جمال احمدیش عین مصطفاست

با این که قاصر است بیان از ثنای او

اما به تشنه قطره ای از بحر پر بهاست

زیباترین شکوه، جلال خدا حسن

نیکوترین جمال و کمال خدای ماست

با این که قاصر است بیان از مقام او

اما حسن به ملک خدا پرچم هداست

باغ و بهار پیش حسن کم می آورد

او برترین شکوفه میان شکوفه هاست

یوسف زروی یوسف زهرا خجل شود

این ماه اولیاء و شهنشاه انبیاست

وقتی که نسل فاطمه را جستجو کنی

سادات کوثری همه از نسل مجتباست

سادات فاطمی، حسنی نسل اولند

جا پای سید حسنی روی چشم ماست

با این که قاصر است قلم از نوشتنش

باید نوشت نام حسن مشتق از خداست

تمثال او به سینه ی ما نقش بسته است

این دل نگار خانه ی زیبای اولیاست

وقتی حسن تلاوت آیات می کند

داود انبیاست که حیران این صداست

موسی به طور مست تجلای او شود

خضر نبی ملازم این چشمه ی بقاست

قالیچه ی رفیع سلیمان روان از اوست

کشتی نوح از نفسش فارغ از بلاست

آتش که بر خلیل گلستان نمی شود

این معجز بزرگ از آن منشاء ولاست

در جایگاه نور الهی ظهور کرد

آن جلوه ای مه مظهر تطهیر وانماست

گل بر دهان من اگر از خاک خانمش

پا تاسر وجود حسن شمس والضحاست

جایی برای یافتنش جز دلت مجوی

صحن دل محب حسن عرش کبریاست

وحی از لب مبارک او طعم تازه یافت

آیات او رطب شد و اینک به سفره هاست

کوثر حسن بهشت حسن هل اتا حسن

هرجا سخن زخیر شود زیر این لواست

جود و کرم زسفره ی او توشه می برند

خلق کریم و خوی حسن خالق سخاست

ما ریزه خوار سفره ی احسان این دریم

هرکس گداست در بزند شب شب عطاست

غربت یگانه لشکر پیروزمند اوست

تنهاترین امام بدنیای ماسواست

یاری کنیم راه حسن را به معرفت

راه حسن بصیرت دین درک مقتداست

آری حسن امام زمان حسین بود

یعنی حسین شیعه و تسلیم مجتباست

عشق حسین گرچه دل انگیزتر کند

مهر حسن برابر این عشق کیمیاست

باشد حسین یکه علمدار مجتبی

عباس اگر امیر و علمدار کربلاست

 

 

شاعر:محمود ژولیده

  • چهارشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران