• پنج شنبه 9 فروردین 03

 امیرحسین سلطانی

عبدالله ابن حسن(ع) -( شمشیر و نیزهاشونو )

1057

‌ بند اول

رها ڪن عمه دستمو
عمو به والله بے گناهه
نداره دیگه یارے و
غریبونه تو قتلگاهه

شمشیر و نیزهاشونو
ببین ڪه هے میره بالا
دارن عمومو میزنن
یه عده بے شرم و حیا

بذار برم نجات بدم (عمومو)۳
بذار ڪه با خون بگیرم (وضومو)۳
بذار برم نشون بدم (گلومو)۳

بذار برم تو رو خدا
نرم سرش میشه جدا
نداره این لشڪر حیا


(عموحسین_عموحسین)


ای بے حیا نزن نزن
عمومو تنها گیر آوردی!
واسه بریدن سرش
بگو چرا شمشیر آوردی!

دست منو بزن بزن
جداڪنش از این بدن
ولے تو رو به اون خدا
به پیڪر عموم نزن

نزن ڪه مادرش داره (میبینه)۳
نزن بابام اومده از (مدینه)۳
ای بے حیا بلندشو از (رو سینه)۳

عمومو بے هوا نزن
جلو چش بابا نزن
نزن تورو خدا نزن


(عموحسین_عموحسین)

شاعر : امیرحسین سلطانی

www.emam8.com دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران