افتاده است ولوله، راضی نمیشوند
نه روشن است مسئله راضی نمیشوند
با قصد قربت آمده اند ، آخ خوانده اند_
عمری نماز نافله، راضی نمیشوند
غارت به گوشواره و انگشتری رسید
با قول سکّه و صِله راضی نمیشوند
شلاق ها به زخمه ی زنجیر میخورند
با بند پای قافله راضی نمیشوند
(سر میبرند حوصله را نیزه دارها)
نامردها به فاصله راضی نمیشوند
پای پیاده ، ترس و شب و وای دستِ زجر
نه نه ، به زخم آبله راضی نمیشوند
هی سنگ میزنند به این دسته ی عزا
دیگر زنان به هلهله راضی نمیشوند
زخم زبان به قلب حرم تیر میزند
اینها به داغ حرمله راضی نمیشوند
مصطفی هاشمی اهری
- دوشنبه
- 3
- مهر
- 1396
- ساعت
- 18:35
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه