روضه
هلال محرم که پیدا شده
دل سنگ از اشک دریا شده
به پرچم سیاه عزای حسین
حسینیه هامان چه زیبا شده
چه صاحب دلانی که بیدل شده
چه شوریدگانی که شیدا شده
تمامی ذرات در کائنات
عزا دار فرزند زهرا شده
فقط سفره گریه در دهر پهن
برای محبین مولا شده
همه ممکنات است مجنون ما
و ما جملگی مجنون لیلا شده
شده فصل گریه برای حسین
همه زندگیم فدای حسین
دلی مملو از ماتم اورده ام
نگاهی سراسر غم اورده ام
ز فرط گناهان ز ره مانده ام
کمک کن کمک کن کم اورده ام
به پیش قدم هایت ای تشنه لب
دو تا چشمه زمزم اورده ام
به هر کس که گوید کجا میروی
جوابی چنین محکم اورده ام
که هر گاه در بین ره مانده ام
به ابرویم از غم خم اورده ام
پس از امتحان همه روی خود
به درگاه اقایم اورده ام
به نیمم نگاه خود اعجاز کرد
گره از دل و کار من باز کرد
فدای تولات ای مولای من
نمی افتد اسمت ز لبهای من
گرفتار دنیاست عقبایم و
گرفتار عقباست دنیای من
نه دنیا نه عقبا امید من است
تو هستی تو امروز و فردای من
اگر خصم گیرد سرم از بدن
بسوزاند از فرق تا پای من
اگر اربا اربا کند پیکرم
کند اهن سرخ در نای من
ز خون گلویم وضو گیرم و
شود کربلای من مصلای من
به دریای خون دست و پا میزنم
تو را اخرین دم صدا میزنم
قسم بر تو و نازنین دخترت
به دستان بر خاک اب اوردت
به اشک یتیمانه در خیمه ات
به راس روی نیزه اصغرت
به چشمان مانده به راه حرم
به چشمان فرمانده لشکرت
به حال جگر سوز طفل رباب
به عبد الله و قاسم و اکبرت
به ان دم که گودال مهراج بود
خدا و خودت بودی و خواهرت
به ان لحظه ای که خداوند دید
لب خواهرت را روی حنجرت
برای تو در حسرت مردنم
به این عشق هر دم نفس میزنم
تو بر خاک بودی و خواهر رسید
گمانم که دنیا به اخر رسید
بمیرم حسین اه قلبم حسین
به داغ تو عمر خوشی سر رسید
جواب صدای تو از خیمه ها
صدای پدر جان دختر رسید
زمین لرزه افتاده در کربلا
همین که به گودال خواهر رسید
لبت روی خاک و نفس میزدی
دم وا حسینای مادر رسید
همه کفر فریاد تکبیر زد
همان دم که خنجر به حنجر رسید
تو را پیر ها با عصا میزدند
برای رضای خدا میزدند
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1396
- ساعت
- 3:23
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه