یادگار برادرم
علی اکبر حسن
سرو و صنوبر حسن
ای دل و دلبر حسن
خون حسن تو رگته
شجاعی مثل مجتبی
می جنگی مثل مرتضی
چشات شبیه مصطفی
جلوی چشمای من
مثل کبوتر قاسم
زدی تو پر پر قاسم
شکسته پیکر قاسم
جلوی چشمای
چشمه ی خونت جوشید
تن تو از هم پاچید
سنگ رو سرت می بارید
جلوی چشمای من
ایینه ی جدا شدی
پر از تو رد پا شدی
بمیرم اسیا شدی
شاعر : رضا نصابی
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:7
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه