اگه از مصیبات فردا بگم
بهم قول میدی تحمل کنی
همینقدر میگم که تو قتلگاه
باید هر چی دیدی تحمل کنی
اگه پاره پاره شد اخر تنم
یا حتی اگه با عصا کشتنم
اگه دیدی تو گودی قتلگاه
دارم توی خون دست و پا می زنم
نه تنها که انگشت و انگشترم
شاید پیرهنم هم به غارت بره
تن تکه تکه بشه بهتره
نبینم رقیم اسارت بره
شاید دست و پاتون و زنجیر کنن
تو زنجیر و غل بشکنه ساق ها
الهی که طاقت بیارن همه
زیر ضرب سنگین شلاق ها
یه جور سنگ از روی بام می زنند
میبی سر بچه ها خونیه
یه جور وا نمود میکنن توی شهر
که جرم شما نا مسلمونیه
یه بازاری هستش برا برده ها
توی کوچه های یهودی نشین
الهی که پات وا نشه اون جا ها
الهی برگردی تا اربعین
******
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:13
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه