هم هستی عموی من و هم پیر مرادم
بی طاقتم و منتظر از جهادم
چشمام و ببین شوق شهادت تو نگامه
کافی همین خون حسن توی رگامه
بذا بشه ازاد از قفس پرم
بذا بشه قربونی تو سرم
رفته علی اکبر من چرا نرم
عمو ببین اشک التماسم و
مگه دیگه چاره مونده واسم و
جوون تو رفته مونده قاسم و
عمو حسین ای جانم عمو حسین
رهرو برای چی باید از جاده بترسه
دنیا باید از این حسنی زاده بترسه
از روزی که بابام حسنم شیر جمل شد
رویای شهادت برام احلی من عسل شد
شهادت تضمین سعادتم
نفس نفس تو فکر شهادتم
تو موج خون بیا به عیادتم
دارم میرم میخوام محشری کنم
تو کربلات کار خیبری کنم
با کافرا رزم حیدری کنم
عمو حسین ای جانم عمو حسین
الغوث عمو جونم بیا خون شد دل قاسم
افتاده تو دستای عدو کاکل قاسم
لب تشنه ام و جام عسل رو می چشم من
کاشکی تو ببینی رو خاکا پا می کشم من
من گلم و تا گلچینم اومده
تا سم اسب روی سینم اومده
بابا حسن به بالینم اومده
دیگه از این دنیا نا امیدم و
بیا ببین که نفس بریدم و
زیر سم مرکب قد کشیدم و
عمو حسین ای جانم عمو حسین
*******
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:25
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه