چنان عجین شده ام با فمن یَمُت یَرَنی
که روز مرگ عزیزان خود شعف دارم
زبان گشوده ام اری به مدح حضرت او
به جای دفترم امشب به دست دف دارم
کنون لعن عدو علی توانم کرد
چرا زبان به کلامی دگر تلف دارم
سری نداشتم لایق بریدن او
بدین دلیل کلامی مع الاصف دارم
عجب نبوده ز من کشف سر عالم چون
مدال نوکری شاه لوکشف دارم
نجف که می روم از شوق کربلا مستم
به کربلا بروم رغبت نجف دارم
چه کربلاست که هر بار گفته ام از آن
شبیه آتش سر بر تنور طف دارم
برای زینب او در دمشق سر دادن
برای زندگی خویش یک هدف دارم
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 6:28
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه