زمزمه
آه ـ خیلی گذشته اما داغت
هنوز برام تازگی داره
محاله که دلی بتونه
غم تو رو دووم بیاره
آب از سر من، گذشته آقا
منم همون ابری که روز و شب میباره
چی میشه من هم، برات فدا شم
بعد تو دیگه زندگی خیری نداره
آه غریب کربلا حسین جان
آه ـ به کربلا رسیدی آخِر
خوش اومدی سرت سلامت
از شوری چشای دشمن
قامت اکبرت سلامت
شنیده بودم، غم شما رو
حکایت موضعُ کَربٍ و بلا رو
کاشکی نبینم، شبیه تسبیح
سر بریده و غریب شهدا رو
آه غریب کربلا حسین جان
آه ـ خدا کنه گل ربابت
از شدت عطش نمیره
اینجا بیابونه، الهی
خاری به حنجرش نگیره
هرچی که دارم، فدا سر تو
هنوز نرفته روی نیزهها سر تو
هنوز به پایی، نرفته خاری
از گوش کودکی نرفته گوشِواری
آه غریب کربلا حسین جان
***********
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه