سه شعبه خواست تو را هم به ميزبان بدهم
از اين به بعد در آغوش آسمان بدهم
چه خورده بد گره اي دست تير با دستم
نمي شود كه علي جان تو را تكان بدهم
ميان خيمه نگاهت به چشم من مي گفت
اجازه اي بده بابا خودي نشان بدهم
تو تشنه تر زعلي اكبري ولي پسرم
خودت زبان نگرفتي به تو زبان بدهم
اگر كه دفن شدي پشت خيمه علت داشت
نخواستم كه بهانه به دستشان بدهم
شاعر : علی قالیباف
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 11:38
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علی قالیباف
ارسال دیدگاه