• دوشنبه 3 دی 03


حضرت علی اکبر(ع)شهادت -( ای که صدها غزل از هر نظرت می‌ریزد )

1109
1

ای که صدها غزل از هر نظرت می‌ریزد
می‌روی پای تو اشک پدرت می‌ریزد

می‌روی و دل بابا به تپش می‌افتد
دل شیدایی من پشت سرت می‌ریزد

رحم کن بر پدر محتضرت می‌میرد
آسمان بر سرم از این سفرت می‌ریزد

پشت دشمن ز رجزخوانی تو می‌لرزد
جگر از نعره‌ی «هل من نفر»ت می‌ریزد

تیغ هرکس بخورد بر سپرت می‌شکند
خون هرکس که شده حمله‌ورت می‌ریزد

به سرت تیغ فرود آمد و از هم واشد
خون ز پیشانی قرص قمرت می‌ریزد

وای از آن دم که تو از اسب می‌افتی به زمین
گله‌ای گرگ ز هر سو به سرت می‌ریزد

چقدر نیزه به پهلوست خدا می‌داند
آنقدر هست که خون از جگرت می‌ریزد

صید صد نیزه و تیری، کمی آرام بگیر
دست و پا گر بزنی بال و پرت می‌ریزد

جسم تو مثل خبر در همه‌جا پخش شده
بخش بخش از سر نیزه خبرت می‌ریزد

خواستم در بغلم گیرمت اما دیدم
پاره‌پاره تن ِ زیر و زبرت می‌ریزد

تکه‌تکه به عبا می‌برمت اما حیف
به تکانی بدن مختصرت می‌ریزد

شاعر : هادی ملک پور

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران