ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده
نازنینم چقدَر بر بدنت پا خورده
روی جسمت چقدَر تیر و سنان میبینم
اینهمه زخمِ گِران بر دل بابا خورده
تا جوابم ندهی،دشمنِ من میخندد
بتو شمشیر،بمن تیرِ تماشا خورده
چه دگرگون شده این چهرة پیغمبری اَت
چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده
ارباً اربای همه لشگرِ خود را دیدم
چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده
زرِهَت با بدنِ پاره گِره خورده بهم
همه ارکان تنت نیز به یغما خورده
آه، آیا بدنی خُردتر از این میشد؟
دنده هایت چقدَر ای پسرم جا خورده
عمه اَت آمده تا زنده بمانم اما
با فراق تو دگر،رفتنم امضا خورده
جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم
این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده
همچو مادر،پسرم سینه شکسته شده ای
باز انگار لگد پهلوی زهرا خورده
بردنِ نعش تو تا خیمه که تنها نشود
قوَتم رفت ز زانو،کمرم تا خورده
شاعر : محمود ژولیده
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 12:2
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه