علمدار و یل و سقا ابوالفضل
سلام الله علیک یا ابوالفضل
شدی نائل عزیز من از امروز
تو به فرزندی زهرا ابوالفضل
به سمت علقمه مانده نگاهم
کجا ماندی علمدار سپاهم
عمود خیمه ات وقتی بخوابد
شود ویران ستون خیمه گاهم
نگاه دشمنم سمت خیام است
کنار قتلگاهم ازدحام است
ز خیمه میرسد بوی اسیری
مرو که بعد تو کارم تمام است
نخستین زائر تو مادرم شد
دگر پایان کار لشگرم شد
زمین خوردی تو و زینب زمین خورد
اسیری رفتنش را باورم شد
دو دست افتاد و بعدش پرچم افتاد
به روی خاک ساقی محکم افتاد
شکسته شد سر تو خواهر من
دوباره یاد ابن ملجم افتاد
شاعر : مهدی مقیمی
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
ارسال دیدگاه