از هجوم تیرا برات نمونده پیکر
یا از خجالت آب شده تنت برادر
فدا سر تو گریه نکن اینقد پیش من
میگم آب اصلا گردن من
نگو که شرمندم برادر
که آبرومو برده دشمن
چون حیدر فرق سرت رو شکست عمودی
چون مادر از هجوم یه سپاه کبودی
تنها زیر دست و پاها بودی
پاشو عباس سپهدارم
نزار تنهام علمدارم
علمدارم
میدونه دشمن بی تو کار من تمومه
تصویر خیمه های بی تو روبرومه
پاشو علمدار
نگرونن بی تو خیمه ها
بی تو میشه دشمن بی حیا
پاشو بریم تا خیمه با هم
که نره غارت گوشواره ها
پاشو که از غم تو کمر من شکست
دشمن تو کمین خیمه های من نشست
خیمه و هجوم کوفی پست
شده حال دل من زار
پاشو زینب نره بازار
شاعر : موسی علیمرادی
- شنبه
- 8
- مهر
- 1396
- ساعت
- 11:15
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
موسی علیمرادی
ارسال دیدگاه