از این، ماتمسرای دنیا
میرم، با کوله بار غمها
خداحافظ مدینه، خداحافظ کربلا
ممنونم از تو ، ای زهرِ کینه مَرهم شدی بر ، داغ توو سینه
مرهم/روضه ی/یک تن ارباً اربا
مرهم/روضه ی/مشک و عمود و سقّا
مرهم/روضه ی/خنجر و ذبح از قفا
وای وای کربلا
دردِ، کهنه ی من شد درمون
طی شد، درد فراق و هجرون
خداحافظ پلک تر، خداحافظ اشکِ خون
همواره بُغضی ، توی صدامه آتیش و خیمه ، پیش چشامه
یادمه/قحطیِ/مردونگی و غیرت
یادمه/آتیش و/هلهله وقت غارت
یادمه/بُردنِ/گوشواره با سماجت
وای وای کربلا
مثلِ ، ابر بهاری نم نم
یک عمر، بارون زده رو گونم
خداحافظ خاطرات ، خداحافظ رنج و غم
امروز من و این ، زهر جفا کشت دیروز غمای ، شام بلا کشت
کُشت منو/رقصِ با/ مستیِ یک نیزه دار
کُشت منو/بُردنِ/ بچه ها بین انظار
کُشت منو / دیدنِ/ عمّه تو کوچه بازار
وای وای کربلا
شاعر : عبدالله باقری
- دوشنبه
- 10
- مهر
- 1396
- ساعت
- 17:11
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه