• دوشنبه 3 دی 03

 محمد مبشری

امام سجاد(ع) -(من چهارمین شقایق باغ ولایتم)

695

من چهارمین شقایق باغ ولایتم
من معنی عبادت و نور هدایتم
چشمم به جز جفا و مصیبت ندیده است
از خلق دون وفا و محبت ندیده است
بر روی دست من اثر بند مانده است
بر لب همیشه حسرت لبخند مانده است
در دل همیشه داغ گل یاس تازه است
داغ سر شکسته ی عباس تازه است
بر پای من ز شدت تاول نشانه هاست
بر پشت من اثر زِ رَدِ تازیانه هاست
من دیده ام وداع عجیب حسین را
من دیده ام نگاه غریب حسین را
من دیده ام چگونه علی پاره پاره شد
آنجا نفس کشیدن من در شماره شد
من شاهد نهایت غم های زینبم 
وآگه ز سوز و درد و اَلَم های زینبم
من شاهد عروج علمدار لشکرم
زائر به قبر کوچک سردار بی سرم 
من طعم تلخ سیلی کین را چشیده ام
با زور تازیانه به هر سو دویده ام
دست من و عقیله به هم خصم بسته بود
من شاهدم که ساقه ی  آن گل شکسته بود
از بس که زیر شعله ی گرما نشسته بود
عمه تنش ز تابش خورشید خسته بود
از درد او مپرس که وصفش محال شد
تنها بدان که قامت زینب هلال شد
حالا که زهر حاجت دل را روا نمود
این دل دوباره یاد غم کربلا نمود 
ای زهر خوش به جان و دل من نشسته ای
شکر خدا که بند زِ بندم  گسسته ای

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 9:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران