می پرم گرد کوی و بام حسین
تا بیفتم دمی به دام حسین
با تواضع و دست بر سینه
رو به قبله به احترام حسین
السلام علیک یا عطشان
تشنه ام تشنه ی سلام حسین
سند بندگیم را مادر
روز اول زده بنام حسین
پدرم بین سجده ی شکرش
خواست تا که شوم غلام حسین
کاش تا پیری ام همین باشد
من و عشق علی الدوام حسین
من و یک عمر نوکری کردن
سایه ی لطف مستدام حسین
هرکسی جون این تبار شود
می برد بهره از مرام حسین
من کی ام ؟ خانه زاد این درگاه
ریزه خواری که از طعام حسین
قد کشیدم ولی نبردم پی
به سر سوزن از مقام حسین
راز آزادگی و دینداری
همه پیداست در کلام حسین
زیر بار ستم نباید رفت
سرفرازی شده پیام حسین
ذوالفقار است در کف مردی
که می آید به انتقام حسین
شاعر : سید حسن رستگار
- سه شنبه
- 11
- مهر
- 1396
- ساعت
- 18:2
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
سید حسن رستگار
ارسال دیدگاه