نسیم حزن وزیده ، حسین چشم تو روشن
شرر به خیمه رسیده ، حسین چشم تو روشن
.
تو رفتی و نشنیدی که خواهرت سر گودال
چقدر طعنه شنیده ، حسین چشم تو روشن
.
برای رأس تو بر نی رباب ضجه کشید و
سکینه سینه دریده ، حسین چشم تو روشن
.
قسم به عصمت زهرا ، کسی ز روز تولد
مرا اسیر ندیده ، حسین چشم تو روشن
.
که گفته است ؟! دروغ است این که حرمله اصلا
سرم هوار کشیده ، حسین چشم تو روشن
.
به زیر بوته ی خاری فدا شدند دو دختر
غریب و رنگ پریده ، حسین چشم تو روشن
.
رسیده صحبت غارت میان لشکر دشمن
به جسم چند شهیده ، حسین چشم تو روشن
شاعر : محمد جواد شیرازی
- سه شنبه
- 11
- مهر
- 1396
- ساعت
- 20:15
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه