• دوشنبه 3 دی 03

 موسی  علیمرادی

زمزمه ظهر عاشورا -( خیالت راحت که بستم همه معجرارو )

2811
2

تا رفتی پی تو دویدم 
زمین خوردم اما رسیدم
دم آخری جای مادر     گلوتو بوسیدم
یه جور بوسیدم   نبره دیگه تیغ گلوتو 
یه جور بوسیدم  نبینه دیگه سنگی روتو


فقط با تو آروم میگیرم 
تو آغوش تا کاش بمیرم
اگه بسته شه حتی دستام 
به تو من اسیرم 
خیالت راحت  که بستم همه معجرارو 
خیالت راحت درآوردم اون  خلخالارو


پیچیده تو گودال یه فریاد 
تو افتادی و خواهر افتاد 
با یه نیزه دیدم  یه نامرد 
جواب تو رو داد
خودم دیدم  که گرفته یه نامردی گیسوت
یکی با نیزه   دیدم ضربه می زد به پهلوت

شاعر : موسی علیمرادی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران