تو اصلحی و تو مصلح تو اصل صلح و صفایی
تو والیِ دلی و شهریار ملک ولایی
تو رأی اول من انتخاب آخر قلبم
تویی رئیس دلم تا خدای راست خدایی
همیشه سایه ی جنگ است بی تو بر سر عالم
که آب و آتشِ بی فیضِ چشم توست بلائی
در ازدحام مساجد صفوفِ رأیِ مدارس
ندیدمت بگو آخر خدای را به کجایی
چگونه مردم این شهرِ پر فریب ندیدند
سرور سینه ی دلخستگان شهر ، شمایی
هر آنکه رنگ شما ببش داشت رأی من او شد
که اکملی تو و کامل ترین ولی خدایی
ز رأی اولی و رأی آخری همه گویند
خدا کند که بیائی خدا کند که بیائی
برای آمدنت روز و شب شبیه «رئوفی»
رسد ز شام و عراق و یمن به گریه دعائی
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه