• دوشنبه 3 دی 03

 حسین رئوفی

شهادت موسی بن جعفر علیه السلام -( تا نفس بود نکردی ز قفس آزادم )

861

تا نفس بود نکردی ز قفس آزادم
نفسم رفته و کنج قفسم افتادم

گر فراموش کنم سیلی و شلاق تو را
طعنه هایت نرود هیچ دگر از یادم

مادرم فاطمه میگفت نزن، نشنیدی
زیر شلاق شد آغشته بخون فریادم

چشم زنجیر ، به صیدت همه خون می گرید
تو نه صیاد یهودی که تویی جلادم

شستم از اشک ، جراحات تنم را امروز
چون رسد فاطمه امروز درین میعادم

چارده سال غم دوری و تنهایی و حبس
چون خدا هست درین خلوت زندان شادم

زخمِ زنجیر ز دل ، وای حسینا میگفت
روی دست پسرم تا که سرم بنهادم

شهرشام و دم دروازه به یادم آمد
گردنم زخم و بیاد پدرم سجادم

شدم آزاده «رئوفی» چو گرفتار منی
باب حاجات الی الله بتو بگشادم

 

 

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 6:11
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران