دختری از تبار فاطمه ها
همچنان ماه بهر شمسِ شموس
شد به شوق زیارت خورشید
از مدینه برون و راهی طوس
خواهری با هزار دست ، امید
پا به پا می رسید شهر به شهر
بین ره ناگهان خبر پیچید
که برادر شهید شد از زهر
در غم مهر ، مَه عزادار و
آسمان گشت بر سرش آوار
از دو چشمش چنان ستاره فشاند
تا که مَه بستری شد و بیمار
ماه شمسُ الشموس امری داشت
شیعیانی همه چو انجم را
گفت بانو نشان دهد بر من
دست تقدیر چون اجل ، قم را
قم حرمخانه ی امامان و
قم قدمگاه مصطفی باشد
سرزمین معارف قرآن
تا قیامت ز ابتدا باشد
اهل قم مرد و زن و پیر و جوان
همگی آمدند استقبال
هر یکی شاخه های گل در دست
و پر از عشق بر پیمبر و آل
دختری از سلاله ی زهرا
آمد و گشت خوب گلباران
وای بر قلب زینبی که شد از
آتش و سنگ و چوب گلباران
دخت موسی بن جعفر و یک داغ
مرهم از اشک مردم ایران
بود زینب وَ آن همه داغ و
کعب نی تازیانه زخم زبان
دو برادر شهید راه خدا
و دو خواهر شهیده از غمشان
وَ«رئوفی» شود به هر دو جهان
روضه خوان از برای ماتمشان
حسین رئوفی
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1396
- ساعت
- 6:59
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه