بوسه بر پای مادرت زدی و
زان ادب ماندگار مانده سرت
ای سرت سرفراز هر دوران
آمد از قتلگاه تا خبرت
این صلابت که در نگاهت بود
گشته در این مسیر بال و پرت
صف کشیدند آسمانیها
تا ببیند عزت دگرت
دشمنت شد اسیر چشمانت
شور سقای کربلا به سرت
سرت از تن جدا شد عیبی نیست
جاودان مانده در دلم اثرت
رسم مردانگی و رسم شرف
نقش پیشانی تو در سحرت
هر جگردار غبطه خواهد خورد
بر تو و بر شجاعت جگرت
شاعر : مرتضی محمودپور
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:43
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه