مرد محراب دعا رنگ دعایش فرق داشت
در قنوت بی کسی حال و هوایش فرق داشت
همنشین سفرهی شب های تارش گریه بود
تا سحر می سوخت با غم ، هم نوایش فرق داشت
روضه خوانِ پیکر صد چاک شاه تشنه شد
یادگار کربلا سوز صدایش فرق داشت
تکه تکه  کعبه را در بوریایی جمع کرد
راهی گودال شد ، سعی و صفایش فرق داشت
آب ، طفل شیره خواره ، بی قراری ِرباب
معنی لب تشنگی دیگر برایش فرق داشت
بسکه روی ناقهی عریان چهل منزل نشست
زخم های مانده روی دست و پایش فرق داشت
کفنْ و دفن خواهرش در شام پیرش کرده بود
گوشه ویرانه ها بزم عزايش فرق داشت
شاعر : علی شکاری
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1396
- ساعت
- 7:57
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
- 
                            علی شکاری

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه